تاريخ : 29 / 1 / 1391برچسب:, | | نویسنده : محمد فردی شربیانی

دیگر خواب های رنگی نمی بینم

پروانه هایت را به کدام بهشت فرا خواندی

و خود

در بهشت آغوش چه کسی

خواب حوریان را برآشفتی



تاريخ : 29 / 1 / 1391برچسب:, | | نویسنده : محمد فردی شربیانی

 شب سرد و بی صداست
فانوس ها گمند
دیگر هجوم نور به چشمم نمی رسد
شیرازه زمین و زمان و ستاره ها
از هم گسسته است

 

ادامه مطلب راببینید



ادامه مطلب
تاريخ : 29 / 1 / 1391برچسب:, | | نویسنده : محمد فردی شربیانی

خدا را در چشمانت نشانده ای

و مشق آفرینش می کنی

کدام خاک است

که تو در وی بنگری

و مسیحی از آن بر نخیزد

امشب به طور چشمانت

آتش مرگ را

سرد خواهم کرد

و بر گلستان تنت

نغمه خواهم ساخت



تاريخ : 29 / 1 / 1391برچسب:, | | نویسنده : محمد فردی شربیانی

شهر در زیر نقاب حرکت

ساکن و آرام است

باغ ها با همه زیبایی

زهر نامریی مرگش در جام

چیست این فلسفه دوست گریز؟

چیست این زندگی دشمن کام؟



تاريخ : 29 / 1 / 1391برچسب:, | | نویسنده : محمد فردی شربیانی

خداوند نیز وامدار توست

زیرا آفرینش را

از نگاه تو به عاریت گرفته

و نسیم را به نوازش گیسوانت

آفریده است

چشمانت

ابدیت را مقهور می کند

و بر مرزها مهر باطل می زند

اکنون من نیز

قربانی معبد چشمان توام

 



تاريخ : 29 / 1 / 1391برچسب:, | | نویسنده : محمد فردی شربیانی

باید برآتش تو

ققنوسی باشم

که عشقی آتشین

از او به جهان می آید

و افسانه لبانت را

بر لب ها می نشاند



تاريخ : 29 / 1 / 1391برچسب:, | | نویسنده : محمد فردی شربیانی

اینجا 

کسی هست که برای تو می میرد
اگر تو
برایش زندگی گذاشته باشی



تاريخ : 29 / 1 / 1391برچسب:, | | نویسنده : محمد فردی شربیانی

 من خود را 

در انحنای آینه گم کردم
و عشق را
در اوراق کهنه دفتر
و خداوند را
در انزوای سرد بشریت
به آتش کفر سوزاندم
دیگر نه آینه را تحمل تصویر من است
و نه مرا تاب تقدیر
امشب به غسل ابلیس
تولدی دوباره خواهم یافت
وملکوت را دیگرگونه معنا خواهم کرد.



تاريخ : 28 / 1 / 1391برچسب:خشم,شیطان,مدرنیسم,شعرفارسی, | | نویسنده : محمد فردی شربیانی

 باور کنیم باور شیطان مقدس است

خشم و خروش و آتش و عصیان مقدس است
باور کنیم باور ما بی تمدن است
ویرانی تمدن سیمان مقدس است
تردیدها به گوش من آواز می کنند
تردید کن شکستن ایمان مقدس است
فریادهای دوزخیان خدانترس
برمن چو آیه آیه ی قرآن مقدس است



تاريخ : 28 / 1 / 1391برچسب:شعر, آدم,حوا,شعرفارسی, | | نویسنده : محمد فردی شربیانی

 یک دم اگر ز زندگی ات کم نبوده ام

کم کن مرا،که لایق یک دم نبوده ام
یک لحظه فکر کن که تو حوا نبوده ای
یک لحظه فکر کن که من آدم نبوده ام
من یک غریبه ام و تو یک رهگذر، همین
اصلا نبوده ای تو و من هم نبوده ام